Salgard Article

تاثیرات افزودن مقادیر افزایش یافته اسیدهای آلی بر قابلیت رشد، خصوصیات لاشه، pH و فلور طبیعی روده، متابولیت‌های پلاسما و پاسخ ایمنی در جوجه‌های گوشتی

روزبه فتحی۱، محمد صالح صمدی۱، علی قطبی۱، علیرضا صیداوی، Andres L. Martines Marin2

۱ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رشت، گروه علوم دامی

۲ دانشگاه Cordoba، گروه تولید دامی

تأثیرات افزودن مقادیر افزایش­یافته اسیدهای آلی بر قابلیت رشد، خصوصیات لاشه، pH و فلور طبیعی روده، متابولیت­های پلاسما و پاسخ ایمنی در جوجه­های گوشتی مورد مطالعه قرار گرفت. ۲۱۰ جوجه یک روزه ماده از نژاد Cobb 500 با یکی از درمان­های زیر مورد مطالعه قرار گرفتند (سه گروه ۱۰ پرنده­ای برای هر درمان). کنترل (جیره پایه بدون اسید افزوده شده)، جیره پایه با ۳/۰ و ۵/۰ درصد فرمیک اسید افزوده شده (گروه های F0.3 و F0.5)، پروپیونیک اسید (گروه های P0.3 و P0.5) و یا یک مخلوط تجاری از هر دو اسید و نمک آمونیوم آن­ها (گروه های S0.3 و S0.5). گروه­های F0.5، P0.5 و S0.5 بهترین نتایج را در وزن بدن، ضریب تبدیل و وزن نسبی سینه و ران نشان دادند. S0.5 بیشترین وزن نسبی کبد و بالاترین تعداد لاکتوباسیل و کمترین تعداد اشرشیاکلی را داشت.  پایین­ترین pH دوازدهه در گروه های P0.3 و P0.5 مشاهده شد. کلسیم پلاسما در گروه­هایی که افزودنی دریافت کرده بودند، بالاتر بود. پاسخ ایمنی به بیماری نیوکسل در گروه­های F0.5، S0.3 و S0.5 پایدارتر بود. گروه­هایی که افزودنی دریافت کرده بودند، پاسخ بهتری به برونشیت عفونی داشتند، در حالی که پاسخ به SRBC در F0.5، P0.5 و S0.5 بالاتر بود. افزودن اسید فرمیک یا اسیدپروپیونیک ۵/۰ درصد به جیره جوجه گوشتی اثر مثبت بر قابلیت تولیدی طیور داشت، اما مخلوط هر دو اسید با نمک­هایشان کارآمدتر بود. تغییر در محیط روده ناشی از افزودن ارگانیک اسیدها می­تواند موجب دسترسی افزایش یافته به مواد مغذی و پاسخ ایمنی بهبود یافته می­شود.

کلمات کلیدی: اسید فرمیک، اسید پروپیونیک، طیور، تولید، هضم، ایمنی

چندین ماده در سال­های اخیر با هدف یافتن جایگزین برای آنتی­میکروب­های محرک رشد مورد بررسی قرار گرفتند که قادر به حمایت از قابلیت رشد و جلوگیری از وقوع برخی بیماری­ها در طیور هستند (Huyghebaert et al. 2011). در بین این مواد، اسیدهای آلی و نمک آن­ها مورد توجه بیشتری قرار گرفتند، زیرا علاوه بر خواص ضد میکروبی، مزایایی نسبت به ویژگی­های آنتی­بیوتیک­ها نشان­داده که تولید را در طیور بالا می­برد (Dibner and Buttin 2002).

اثرات آنتی­میکروبیال اسیدهای آلی با توانایی عبور آن از غشای سلولی، جدا شدن آن در محیط آلکالینی داخل سلولی و توانایی اسیدی کردن سیتوپلاسم توضیح داده شده است. بنابراین، pH پایین در روده یا pKa بالاتر اسید کارآیی آنتی­میکروبیال اسیدهای آلی را افزایش می­دهد (Van Immersal et al. 2006). برخی دیگر از اثرات توصیف شده در مورد اسیدهای آلی شامل بهبود هضم و جذب برخی مواد مغذی ناشی از pH پایین­تر هضم و قابلیت حل شدن بالاتر اجزای جیره است (Brenes et al. 2003, Rafacz-Livingston et al. 2005, Ao et al, 2009). بهبود جمعیت میکروبی طبیعی در روده با کاهش چسبندگی باکتری­های پاتوژن و کمک به حفظ فلور طبیعی روده باعث بهبود شکل بافتی روده (Choct 2009) و پاسخ ایمنی بهینه می­شود (Brisbin et al. 2008, Gabriel et al. 2006, Lan et al. 2005) و اثر تغذیه­ای مستقیم بر موکوس گوارش دارد، زیرا می­تواند به عنوان منبع انرژی با قابلیت جذب سریع برای سلول­های روده عمل کند (Sakata 1987).

در سال­های اخیر، چندین محقق اثرات افزودن اسید فرمیک و اسید پروپیونیک و نمک آن­ها به جیره غذایی طیور گوشتی را به تنهایی (García et al. 2007, Hernández et al. 2006, Khosravi et al. 2012) یا در ترکیب (Gunal et al. 2006, Isabel and Santos 2009, Khodambashi et al. 2013) بر کارایی رشد و خصوصیات لاشه بررسی نموده­اند، اما نتایج متناقض بوده­اند. به علاوه، مطالعات همزمان که اثرات این اسیدها در مقادیر مختلف را مورد مقایسه قرار دهند، نادر است. همچنین، تعداد کمی از محققین گزارشاتی مبنی بر متابولیت­های پلاسما یا پاسخ ایمنی در جوجه­های گوشتی پس از افزودن این مواد ارائه داده­اند.

هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات افزودن دو سطح از اسید فرمیک، اسید پروپیونیک و یک مخلوط تجاری از هر دو اسید و نمک­­های آمونیوم آن­ها بر قابلیت رشد، خصوصیات لاشه، pH دوازدهه، فلور طبیعی روده، متابولیت­های پلاسما و پاسخ ایمنی در جوجه­های گوشتی است.

مواد و روش ها

حیوانات، محل نگهداری، جیره غذایی و درمان

استفاده و مراقبت از پرنده­ها و کل فرآیندها در این مطالعه مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی قرار گرفته است. ۲۱۰ جوجه یک روزه ماده از نژاد Cobb 500 (Cobb-Vantress Inc., Siloam Springs, AR) خریداری شده از یک مرکز تجاری، مورد استفاده قرار گرفتند. جوجه­های گوشتی در قفس های ۱×۱ متر که کف آن­ها با کاغذ مخصوص پوشانده شده، نگهداری شدند. هر قفس با یک دانخوری بشقابی و آبخوری دستی مجهز شد. امکانات شامل یک فضای باز مجهز به پرده­ها و هیترهای گازوئیلی با قابلیت تنظیم دما، مه پاش، فن و لامپ­های فلورسنت است. دما روی ۳۲ درجه تنظیم شد و به تدریج به ۲۴ درجه در طی ۳ هفته کاهش یافت. غذا و آب در طی مطالعه در دسترس بود.

کل مطالعه ۴۲ روزبه طول انجامید. برنامه غذایی به این نحو بود که جوجه­ها تا ۷ روزگی با استارتر تغذیه شدند (دوره شروع)، پس از آن تا ۲۱ روزگی با grower تغذیه شدند (دوره رشد) و پس از آن تا پایان دوره (دوره finishing) با یک رژیم finishing تغذیه شدند. همه خوراک­ها بر پایه ذرت-سویا بودند و هیچ آنتی­بیوتیکی به خوراک افزوده نشد. فرمول جیره بر اساس توصیه­های کاتالوگ پرورش سوش کاب ۵۰۰ تنظیم شد (جدول ۱). جوجه­ها تحت یکی از درمان­های زیر قرار گرفتند: کنترل (جیره پایه بدون اسیدهای آلی)، همین جیره پایه همراه با ۳/۰ و ۵/۰ درصد فرمیک اسید (گروه های F0.3 و F0.5) ، ۳/۰ و ۵/۰ درصد پروپیونیک اسید ( گروه های P0.3 و P0.5) و سالگارد (S0.3 و S0.5).

سالگارد (Optivite, Worksop, UK) حاوی مخلوطی از اسید فرمیک و اسید پروپیونیک و نمک­های آمونیومی آن­ها است. هر گروه ۳ تکرار داشت. ۲۱ گروه ۱۰ پرنده­ای با هم در یک قفس بودند.

قابلیت رشد و خصوصیات لاشه

وزن بدن (BW) جوجه و مصرف غذا، هر هفته ثبت گردید و وزن افزوده شده (BWG, g/period)، دریافت غذا (F1, g/period) و ضریب تبدیل غذا (FCR, feed to gain g/g) تعیین شد. در سن ۴۲ روزگی، پس از ۴ ساعت عدم مصرف غذا برای اطمینان از خالی بودن روده­ها، ۳ جوجه از هر گروه که به وزن مناسبی رسیده بودند، برای تعیین خصوصیات لاشه یوتانیزه شدند. وزن عضلات سینه و ران، بال­ها، کبد و صفرا و روده کوچک ثبت گردید.

شمارش میکروبی و اندازه­گیری pH دوازدهه

در سن ۴۲ روزگی، ۳ جوجه در هر گروه انتخاب و یوتانایز شدند. سکوم هر جوجه یوتانایز شده سریعاً جدا و محتوای آن در یک لوله استریل جمع­آوری شد. از این محتوا، رقت­های متوالی ۱۰ برابری از یک گرم نمونه در محلول بافری فسفات تهیه شد (تا ). سپس ۱۰۰ میکرولیتر از رقت­های سریالی برداشت شد و در پتری­دیش­های حاوی محیط کشت ریخته شد. لاکتوباسیل در De Man، Rosoga, و Sharpe agar کشت داده شد و در ۳۷ درجه تحت شرایط بی­هوازی به مدت ۷۲ ساعت کشت داده شد. اشرشیاکلی در محیط ائوزین متیلن بلوآگار کشت داده شد و تحت شرایط بی­هوازی در دمای ۳۷ درجه به مدت ۴۸ ساعت انکوبه شد. واحدهای تشکیل دهنده کلونی باکتریای (CFU ) در پتری­دیش­ها شمارش شد. شمارش به صورت log 10 CFU به ازای یک گرم نمونه گزارش شد. برای اندازه­گیری pH دوازدهه، همین تعداد از حیوانات انتخاب و یوتانیزه شدند. محتوای دوازدهه به آرامی خارج شد و در ۱۰ میلی لیتر آب دیونیزه رقیق شد. سپس، pH توسط pH متر اندازه گیری شد.

جمع­آوری خون و آنالیز و مطالعه پاسخ ایمنی

برای اندازه­گیری متابولیت­ها و مواد معدنی پلاسما در سن ۴۲ روزگی، ۳ جوجه از هر گروه انتخاب شدند و نمونه خون از رگ­های بال، در لوله حاوی EDTA جمع آوری شد. پس از سانتریفوژ نمونه­های خونی (۳۰۰۰ دور در دقیقه به مدت ۱۰ دقیقه در دمای اتاق)، پلاسما در تیوب­های اپندورف در دمای ۲۰-  درجه تا زمان ارزیابی نگهداری شد. آنالیز بیوشیمیایی مطابق پروتکل­های استاندارد کیت­های آزمایشگاهی تجاری (Pars Azmoon) انجام شد. پارامترهای اندازه­گیری شده شامل گلوگز، پروتئین، آلبومین، اوریک اسید، تری گلیسیرید، کلسترول، کلسیم و فسفر بودند.

تولید آنتی­بادی به آنتی­ژن­های مختلف در طول آزمایش اندازه­گیری شد. ابتدا پرنده­ها بر علیه برونشیت عفونی (در ۱۴ و ۱۷ روزگی)، نیوکاسل (۹، ۲۰ و ۳۰ روزگی)، آنفولانزا (یک روزگی) و گامبورو (۱۴ و ۲۳ روزگی) واکسینه شدند. همه واکسن­ها از موسسه رازی تهران تهیه شدند. به علاوه، یک پرنده از هر گروه در زیر پوست سینه با ۵/۰ میلی لیتر از سوسپانسیون ۱۰٪ گلبول قرمز گوسفندی در بافر نمکی فسفات (SRBC) در سن ۲۱ و ۳۵ روزگی مورد تزریق قرار گرفت. برای اندازه­گیری پاسخ آنتی بادی سیستمیک، نمونه­های خونی از هر جوجه از هر گروه از رگ خونی بال در روزهای ۲۱، ۳۵ و ۴۲ روزگی (نیوکاسل)، در ۴۲ روزگی (برونشیت عفونی و گامبورو) و در ۲۸ و ۴۲ روزگی (SRBC) جمع­آوری شد. پاسخ آنتی­بادی به برونشیت عفونی و بیماری گامبورو توسط کیت­های تجاری الایزا اندازه­گیری شد. تیتر کلی Ig و Ig G در پاسخ به SRBC توسط تست hemagglutination اندازه­گیری شد. تیتر IgM به SRBC با محاسبه اختلاف بین تیتر Ig کلی و IgG تعیین شد.

نتایج و بحث

در مقایسه با گروه کنترل، BWG در گروه­های F0.5، P0.3، P0.5، S0.3 و S0.5 (جدول ۲) بالاتر بود (P<0.05).  به غیر از P0.3 بقیه گروه­ها FCR بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند. با در نظر گرفتن خصوصیات لاشه، گروه­های F0.5، P0.5، S0.3 و S0.5 نسبت به گروه کنترل BW بالاتری (P<0.05) داشتند (جدول ۲). به طور واضح، بهترین نتایج در گروه­های F0.5، P0.5 و S0.5 مشاهده شد. هرچند نتایج ارائه شده در مقالات، یکسان نیستند. برخی از نویسندگان، قابلیت رشد بهبود یافته­ای در جوجه­های گوشتی وقتی با جیره­ای که با سطوح مختلفی از اسید فرمیک و اسید پروپیونیک یا مخلوط این دو تغذیه می­شوند، گزارش داده­اند ((Garcia et al, 2007K, Khodambashi et al, 2013, Paul et al, 2007. هرچند، چندین نویسنده هیچ بهبودی در ارتباط با این مواد گزارش ننموده­اند (Hernandez et al. 2006, Isabel and Santos 2009, Khosravi et al. 2010). بر خلاف نتایج به دست آمده در این مطالعه، در تعداد کمی از مطالعات قبلی، در گروه­های درمانی مختلف هیچ تغییری مشاهده نشد (Denli et al, 2003, Garcia et al2007, Isabel and Santos 2009). بالاترین وزن نسبی کبد (P<0.05) در گروه S0.5 مشاهده شد و در همه گروه­هایی که اسیدهای آلی به غذای آن­ها افزوده شد در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. هیچ تغییر قابل ملاحظه­ای (P>0.05) در وزن نسبی روده کوچک در اثر افزودن ارگانیک اسیدها مشاهده نشد، که با نتایج حاصل از مطالعات قبلی Gunal  و همکاران (۲۰۰۶ ) و Abdel-Fattah و همکاران (۲۰۰۸) مغایرت داشت.

نتایج مثبت مشاهده شده تا حدودی می­تواند به فلور میکروبی مفیدتر در دستگاه گوارش و هضم کامل­تر غذا نسبت داده شود. در مطالعه حاضر، در گروه S0.5 لاکتوباسیل و اشرشیاکلی به ترتیب بالاتر(P<0.05)  و پایین­تر (P<0.05)  بودند (جدول ۲). به علاوه، تعداد لاکتوباسیل­ها در سایر گروه­های تحت درمان به غیر از S0.3 در مقایسه با گروه کنترل تفاوت قابل توجهی نداشت (P>0.05). پایین­ترین pH دوازدهه در گروه­های P0.3، P0.5 و S0.5 مشاهده شد، هرچند تغییر قابل ملاحظه­ای در بین گروه­ها وجود نداشت (جدول ۲). تغییرات در محیط روده می­تواند علت بهبود قابلیت رشد و خصوصیات لاشه باشد. تغییرات در فلور میکروبی می­تواند باعث کاهش رقابت میکروبی میزبان برای مواد غذایی و کارکرد بهتر موکوس شود، بنابراین باقی ماندن مواد غذایی بیشتر برای جذب و بهبود قابلیت جذب موکوسی ایجاد می­شود. به­علاوه، همان­طور که در مطالعه Garcia و همکاران (۲۰۰۷) و Khodambashi و همکاران (۲۰۱۳) مشاهده شد، pH کاهش یافته دوازدهه باعث حلالیت بیشتر و هضم کامل­تر مواد غذایی می­شود.

این تأثیرات می­تواند غلظت بالاتر کلسیم در پلاسمای جوجه­های تغذیه شده با افزودنی­ها را توضیح دهد (جدول ۳). در همین رابطه، Hernandez و همکاران (۲۰۰۶) هیچ تفاوتی بین pH ژژونوم گروه تغذیه شده با مواد افزودنی و کنترل مشاهده ننمودند. از طرفی، این موضوع که گروه  S0.5 اثر مشهودتری روی pH و فلور میکروبی روده دارد، می­تواند نشان دهنده بهبود کارکرد دستگاه گوارش در نتیجه مقادیر متفاوت pKa اسید فرمیک و اسید پروپیونیک و نمک آن­ها باشد. انتظار می­رود که مخلوط اسیدهای آلی با مقادیر متفاوت pKa اثر گسترده­ای در دستگاه گوارش داشته باشد (Van Immerseel et al. 2006)، که در این صورت مقادیر افزایش یافته pH در حرکت خوراک به سمت قسمت­های پایینی گوارش مشاهده می­شود (Gabriel et al. 2006).

کاهش اثرات افزودن اسیدهای آلی بر متابولیت­های پلاسما (جدول ۳)، مطابق نتایج حاصل از مطالعات Hernandez و همکاران (۲۰۰۶) و به جز کلسترول LDL مطابق مطالعه خسروی و همکاران است (۲۰۰۸). این نکته قابل توجه است که افزایش قابل انتظار در هضم و جذب مواد غذایی ناشی از افزودن اسیدهای آلی در مطالعه حاضر هیچ تأثیری بر متابولیت­های پلاسما نداشت. هرچند، این نکته که وزن نسبی کبد در گروه S0.5 بالاتر (P<0.05) بود و در سایر گروه­هایی که افزودنی دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل نیز بالاتر بود (جدول ۲) که نشان­گر افزایش فعالیت لیپوژنتیک است (Aletor et al, 2000) که ممکن است در اثر افزایش سوبسترای موجود ایجاد شده باشد.

اثرات افزودن اسیدهای آلی به جیره بر پاسخ ایمنی بر علیه واکسن­ها وSRBC در جدول ۴ نشان داده شده است. تغییر خاصی در پاسخ به واکسن­ها در اثر افزودن اسیدهای آلی مشاهده نشد. پاسخ به بیماری نیوکاسل در گروه­های F0.5، S0.3 و S0.5 در ۴۲ روزگی پایدارتر (P<0.05 بود.

در گروه­های دریافت کننده افزودنی هیچ اثر مثبتی در پاسخ به بیماری گامبورو در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد. گروه P0.5 بالاترین پاسخ آنتی­بادی (P<0.05) به برونشیت عفونی را نشان داد و در همه گروه­های دریافت کننده افزودنی پاسخ بالاتری نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در مورد SRBC، بالاترین پاسخ در ۲۸ و ۴۲روزگی در گروه­های F0.5، P0.5 و S0.5 مشاهده شد. پاسخ Ig کلی در گروه­های F0.5، P0.5 و S0.5 در ۲۸ روزگی و در F0.5 و S0.5 در ۴۲ روزگی بالاتر (P<0.05) بود. بالاترین (P<0.05) پاسخ IgG در ۴۲ روزگی در گروه S0.5 مشاهده شد، در حالی که هیچ تفاوت قابل ملاحظه­ای (P>0.05) بین گروه­های دریافت کننده افزودنی در ۲۸ روزگی مشاهده نشد. پاسخ  IgM در ۲۸ و ۴۲ روزگی به ترتیب در گروه­های P0.5 و F0.5 در بالاترین مقدار(P<0.05) بودند. هم چنین، در گروه F0.5 در ۲۸ روزگی و در گروه P0.5 و S0.5در ۴۲ روزگی بالاتر(P<0.05) از گروه کنترل بود. مطالعات قبلی نتایج متضادی از افزودن اسیدهای آلی بر پاسخ ایمنی جوجه­های گوشتی نشان داده­اند. خسروی و همکاران (۲۰۱۰) هیچ تفاوتی در تعداد سلول­های ایمنی جوجه­های گوشتی که به جیره آن­ها  ۲/۰٪ اسید پروپیونیک افزوده شده بود، مشاهده ننمودند. سایر محققین، پاسخ ایمنی بالاتری پس از افزودن ۲/۰٪ از مخلوط تجاری اسیدفرمیک و اسیدپروپیونیک و نمک آمونیومی آن­ها (خدامباشی و همکاران ۲۰۱۳) یا  ۲/۰٪ اسید سیتریک گزارش نموده­اند (Rahmani and Speer 2005). بهبود پاسخ ایمنی جوجه­های گوشتی در اثر افزودن اسیدهای آلی در مطالعه حاضر، ممکن است در ارتباط با افزایش مشاهده شده در تعداد لاکتوباسیل­های دستگاه گوارش باشد، از آن جایی که این باکتری­ها اثرات سودمندی بر دستگاه گوارش میزبان دارند (Xue et al, 2003).

در مجموع، افزودن ۵/۰٪ از اسید فرمیک یا پروپیونیک اسید یا مخلوط تجاری (سالگارد) آن­ها حاوی هردو اسید به همراه نمک آمونیومی آن­ها به طور مشخصی قابلیت رشد، خصوصیات لاشه، تیتر آنتی­بادی نسبت به برونشیت عفونی و SRBC در مقایسه با گروه کنترل یا ۳/۰٪ افزودنی را بهبود بخشید. در کل، نتایج این مطالعه حاکی از این است که مخلوط تجاری اسیدهای آلی

تاثیرات افزودن مقادیر افزایش یافته اسیدهای آلی بر قابلیت رشد، خصوصیات لاشه، pH و فلور طبیعی روده، متابولیت‌های پلاسما و پاسخ ایمنی در جوجه‌های گوشتی

روزبه فتحی۱، محمد صالح صمدی۱، علی قطبی۱، علیرضا صیداوی، Andres L. Martines Marin2

۱ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رشت، گروه علوم دامی

۲ دانشگاه Cordoba، گروه تولید دامی

تأثیرات افزودن مقادیر افزایش­یافته اسیدهای آلی بر قابلیت رشد، خصوصیات لاشه، pH و فلور طبیعی روده، متابولیت­های پلاسما و پاسخ ایمنی در جوجه­های گوشتی مورد مطالعه قرار گرفت. ۲۱۰ جوجه یک روزه ماده از نژاد Cobb 500 با یکی از درمان­های زیر مورد مطالعه قرار گرفتند (سه گروه ۱۰ پرنده­ای برای هر درمان). کنترل (جیره پایه بدون اسید افزوده شده)، جیره پایه با ۳/۰ و ۵/۰ درصد فرمیک اسید افزوده شده (گروه های F0.3 و F0.5)، پروپیونیک اسید (گروه های P0.3 و P0.5) و یا یک مخلوط تجاری از هر دو اسید و نمک آمونیوم آن­ها (گروه های S0.3 و S0.5). گروه­های F0.5، P0.5 و S0.5 بهترین نتایج را در وزن بدن، ضریب تبدیل و وزن نسبی سینه و ران نشان دادند. S0.5 بیشترین وزن نسبی کبد و بالاترین تعداد لاکتوباسیل و کمترین تعداد اشرشیاکلی را داشت.  پایین­ترین pH دوازدهه در گروه های P0.3 و P0.5 مشاهده شد. کلسیم پلاسما در گروه­هایی که افزودنی دریافت کرده بودند، بالاتر بود. پاسخ ایمنی به بیماری نیوکسل در گروه­های F0.5، S0.3 و S0.5 پایدارتر بود. گروه­هایی که افزودنی دریافت کرده بودند، پاسخ بهتری به برونشیت عفونی داشتند، در حالی که پاسخ به SRBC در F0.5، P0.5 و S0.5 بالاتر بود. افزودن اسید فرمیک یا اسیدپروپیونیک ۵/۰ درصد به جیره جوجه گوشتی اثر مثبت بر قابلیت تولیدی طیور داشت، اما مخلوط هر دو اسید با نمک­هایشان کارآمدتر بود. تغییر در محیط روده ناشی از افزودن ارگانیک اسیدها می­تواند موجب دسترسی افزایش یافته به مواد مغذی و پاسخ ایمنی بهبود یافته می­شود.

کلمات کلیدی: اسید فرمیک، اسید پروپیونیک، طیور، تولید، هضم، ایمنی

چندین ماده در سال­های اخیر با هدف یافتن جایگزین برای آنتی­میکروب­های محرک رشد مورد بررسی قرار گرفتند که قادر به حمایت از قابلیت رشد و جلوگیری از وقوع برخی بیماری­ها در طیور هستند (Huyghebaert et al. 2011). در بین این مواد، اسیدهای آلی و نمک آن­ها مورد توجه بیشتری قرار گرفتند، زیرا علاوه بر خواص ضد میکروبی، مزایایی نسبت به ویژگی­های آنتی­بیوتیک­ها نشان­داده که تولید را در طیور بالا می­برد (Dibner and Buttin 2002).

اثرات آنتی­میکروبیال اسیدهای آلی با توانایی عبور آن از غشای سلولی، جدا شدن آن در محیط آلکالینی داخل سلولی و توانایی اسیدی کردن سیتوپلاسم توضیح داده شده است. بنابراین، pH پایین در روده یا pKa بالاتر اسید کارآیی آنتی­میکروبیال اسیدهای آلی را افزایش می­دهد (Van Immersal et al. 2006). برخی دیگر از اثرات توصیف شده در مورد اسیدهای آلی شامل بهبود هضم و جذب برخی مواد مغذی ناشی از pH پایین­تر هضم و قابلیت حل شدن بالاتر اجزای جیره است (Brenes et al. 2003, Rafacz-Livingston et al. 2005, Ao et al, 2009). بهبود جمعیت میکروبی طبیعی در روده با کاهش چسبندگی باکتری­های پاتوژن و کمک به حفظ فلور طبیعی روده باعث بهبود شکل بافتی روده (Choct 2009) و پاسخ ایمنی بهینه می­شود (Brisbin et al. 2008, Gabriel et al. 2006, Lan et al. 2005) و اثر تغذیه­ای مستقیم بر موکوس گوارش دارد، زیرا می­تواند به عنوان منبع انرژی با قابلیت جذب سریع برای سلول­های روده عمل کند (Sakata 1987).

در سال­های اخیر، چندین محقق اثرات افزودن اسید فرمیک و اسید پروپیونیک و نمک آن­ها به جیره غذایی طیور گوشتی را به تنهایی (García et al. 2007, Hernández et al. 2006, Khosravi et al. 2012) یا در ترکیب (Gunal et al. 2006, Isabel and Santos 2009, Khodambashi et al. 2013) بر کارایی رشد و خصوصیات لاشه بررسی نموده­اند، اما نتایج متناقض بوده­اند. به علاوه، مطالعات همزمان که اثرات این اسیدها در مقادیر مختلف را مورد مقایسه قرار دهند، نادر است. همچنین، تعداد کمی از محققین گزارشاتی مبنی بر متابولیت­های پلاسما یا پاسخ ایمنی در جوجه­های گوشتی پس از افزودن این مواد ارائه داده­اند.

هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات افزودن دو سطح از اسید فرمیک، اسید پروپیونیک و یک مخلوط تجاری از هر دو اسید و نمک­­های آمونیوم آن­ها بر قابلیت رشد، خصوصیات لاشه، pH دوازدهه، فلور طبیعی روده، متابولیت­های پلاسما و پاسخ ایمنی در جوجه­های گوشتی است.

مواد و روش ها

حیوانات، محل نگهداری، جیره غذایی و درمان

استفاده و مراقبت از پرنده­ها و کل فرآیندها در این مطالعه مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی قرار گرفته است. ۲۱۰ جوجه یک روزه ماده از نژاد Cobb 500 (Cobb-Vantress Inc., Siloam Springs, AR) خریداری شده از یک مرکز تجاری، مورد استفاده قرار گرفتند. جوجه­های گوشتی در قفس های ۱×۱ متر که کف آن­ها با کاغذ مخصوص پوشانده شده، نگهداری شدند. هر قفس با یک دانخوری بشقابی و آبخوری دستی مجهز شد. امکانات شامل یک فضای باز مجهز به پرده­ها و هیترهای گازوئیلی با قابلیت تنظیم دما، مه پاش، فن و لامپ­های فلورسنت است. دما روی ۳۲ درجه تنظیم شد و به تدریج به ۲۴ درجه در طی ۳ هفته کاهش یافت. غذا و آب در طی مطالعه در دسترس بود.

کل مطالعه ۴۲ روزبه طول انجامید. برنامه غذایی به این نحو بود که جوجه­ها تا ۷ روزگی با استارتر تغذیه شدند (دوره شروع)، پس از آن تا ۲۱ روزگی با grower تغذیه شدند (دوره رشد) و پس از آن تا پایان دوره (دوره finishing) با یک رژیم finishing تغذیه شدند. همه خوراک­ها بر پایه ذرت-سویا بودند و هیچ آنتی­بیوتیکی به خوراک افزوده نشد. فرمول جیره بر اساس توصیه­های کاتالوگ پرورش سوش کاب ۵۰۰ تنظیم شد (جدول ۱). جوجه­ها تحت یکی از درمان­های زیر قرار گرفتند: کنترل (جیره پایه بدون اسیدهای آلی)، همین جیره پایه همراه با ۳/۰ و ۵/۰ درصد فرمیک اسید (گروه های F0.3 و F0.5) ، ۳/۰ و ۵/۰ درصد پروپیونیک اسید ( گروه های P0.3 و P0.5) و سالگارد (S0.3 و S0.5).

سالگارد (Optivite, Worksop, UK) حاوی مخلوطی از اسید فرمیک و اسید پروپیونیک و نمک­های آمونیومی آن­ها است. هر گروه ۳ تکرار داشت. ۲۱ گروه ۱۰ پرنده­ای با هم در یک قفس بودند.

قابلیت رشد و خصوصیات لاشه

وزن بدن (BW) جوجه و مصرف غذا، هر هفته ثبت گردید و وزن افزوده شده (BWG, g/period)، دریافت غذا (F1, g/period) و ضریب تبدیل غذا (FCR, feed to gain g/g) تعیین شد. در سن ۴۲ روزگی، پس از ۴ ساعت عدم مصرف غذا برای اطمینان از خالی بودن روده­ها، ۳ جوجه از هر گروه که به وزن مناسبی رسیده بودند، برای تعیین خصوصیات لاشه یوتانیزه شدند. وزن عضلات سینه و ران، بال­ها، کبد و صفرا و روده کوچک ثبت گردید.

شمارش میکروبی و اندازه­گیری pH دوازدهه

در سن ۴۲ روزگی، ۳ جوجه در هر گروه انتخاب و یوتانایز شدند. سکوم هر جوجه یوتانایز شده سریعاً جدا و محتوای آن در یک لوله استریل جمع­آوری شد. از این محتوا، رقت­های متوالی ۱۰ برابری از یک گرم نمونه در محلول بافری فسفات تهیه شد (تا ). سپس ۱۰۰ میکرولیتر از رقت­های سریالی برداشت شد و در پتری­دیش­های حاوی محیط کشت ریخته شد. لاکتوباسیل در De Man، Rosoga, و Sharpe agar کشت داده شد و در ۳۷ درجه تحت شرایط بی­هوازی به مدت ۷۲ ساعت کشت داده شد. اشرشیاکلی در محیط ائوزین متیلن بلوآگار کشت داده شد و تحت شرایط بی­هوازی در دمای ۳۷ درجه به مدت ۴۸ ساعت انکوبه شد. واحدهای تشکیل دهنده کلونی باکتریای (CFU ) در پتری­دیش­ها شمارش شد. شمارش به صورت log 10 CFU به ازای یک گرم نمونه گزارش شد. برای اندازه­گیری pH دوازدهه، همین تعداد از حیوانات انتخاب و یوتانیزه شدند. محتوای دوازدهه به آرامی خارج شد و در ۱۰ میلی لیتر آب دیونیزه رقیق شد. سپس، pH توسط pH متر اندازه گیری شد.

جمع­آوری خون و آنالیز و مطالعه پاسخ ایمنی

برای اندازه­گیری متابولیت­ها و مواد معدنی پلاسما در سن ۴۲ روزگی، ۳ جوجه از هر گروه انتخاب شدند و نمونه خون از رگ­های بال، در لوله حاوی EDTA جمع آوری شد. پس از سانتریفوژ نمونه­های خونی (۳۰۰۰ دور در دقیقه به مدت ۱۰ دقیقه در دمای اتاق)، پلاسما در تیوب­های اپندورف در دمای ۲۰-  درجه تا زمان ارزیابی نگهداری شد. آنالیز بیوشیمیایی مطابق پروتکل­های استاندارد کیت­های آزمایشگاهی تجاری (Pars Azmoon) انجام شد. پارامترهای اندازه­گیری شده شامل گلوگز، پروتئین، آلبومین، اوریک اسید، تری گلیسیرید، کلسترول، کلسیم و فسفر بودند.

تولید آنتی­بادی به آنتی­ژن­های مختلف در طول آزمایش اندازه­گیری شد. ابتدا پرنده­ها بر علیه برونشیت عفونی (در ۱۴ و ۱۷ روزگی)، نیوکاسل (۹، ۲۰ و ۳۰ روزگی)، آنفولانزا (یک روزگی) و گامبورو (۱۴ و ۲۳ روزگی) واکسینه شدند. همه واکسن­ها از موسسه رازی تهران تهیه شدند. به علاوه، یک پرنده از هر گروه در زیر پوست سینه با ۵/۰ میلی لیتر از سوسپانسیون ۱۰٪ گلبول قرمز گوسفندی در بافر نمکی فسفات (SRBC) در سن ۲۱ و ۳۵ روزگی مورد تزریق قرار گرفت. برای اندازه­گیری پاسخ آنتی بادی سیستمیک، نمونه­های خونی از هر جوجه از هر گروه از رگ خونی بال در روزهای ۲۱، ۳۵ و ۴۲ روزگی (نیوکاسل)، در ۴۲ روزگی (برونشیت عفونی و گامبورو) و در ۲۸ و ۴۲ روزگی (SRBC) جمع­آوری شد. پاسخ آنتی­بادی به برونشیت عفونی و بیماری گامبورو توسط کیت­های تجاری الایزا اندازه­گیری شد. تیتر کلی Ig و Ig G در پاسخ به SRBC توسط تست hemagglutination اندازه­گیری شد. تیتر IgM به SRBC با محاسبه اختلاف بین تیتر Ig کلی و IgG تعیین شد.

نتایج و بحث

در مقایسه با گروه کنترل، BWG در گروه­های F0.5، P0.3، P0.5، S0.3 و S0.5 (جدول ۲) بالاتر بود (P<0.05).  به غیر از P0.3 بقیه گروه­ها FCR بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند. با در نظر گرفتن خصوصیات لاشه، گروه­های F0.5، P0.5، S0.3 و S0.5 نسبت به گروه کنترل BW بالاتری (P<0.05) داشتند (جدول ۲). به طور واضح، بهترین نتایج در گروه­های F0.5، P0.5 و S0.5 مشاهده شد. هرچند نتایج ارائه شده در مقالات، یکسان نیستند. برخی از نویسندگان، قابلیت رشد بهبود یافته­ای در جوجه­های گوشتی وقتی با جیره­ای که با سطوح مختلفی از اسید فرمیک و اسید پروپیونیک یا مخلوط این دو تغذیه می­شوند، گزارش داده­اند ((Garcia et al, 2007K, Khodambashi et al, 2013, Paul et al, 2007. هرچند، چندین نویسنده هیچ بهبودی در ارتباط با این مواد گزارش ننموده­اند (Hernandez et al. 2006, Isabel and Santos 2009, Khosravi et al. 2010). بر خلاف نتایج به دست آمده در این مطالعه، در تعداد کمی از مطالعات قبلی، در گروه­های درمانی مختلف هیچ تغییری مشاهده نشد (Denli et al, 2003, Garcia et al2007, Isabel and Santos 2009). بالاترین وزن نسبی کبد (P<0.05) در گروه S0.5 مشاهده شد و در همه گروه­هایی که اسیدهای آلی به غذای آن­ها افزوده شد در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. هیچ تغییر قابل ملاحظه­ای (P>0.05) در وزن نسبی روده کوچک در اثر افزودن ارگانیک اسیدها مشاهده نشد، که با نتایج حاصل از مطالعات قبلی Gunal  و همکاران (۲۰۰۶ ) و Abdel-Fattah و همکاران (۲۰۰۸) مغایرت داشت.

نتایج مثبت مشاهده شده تا حدودی می­تواند به فلور میکروبی مفیدتر در دستگاه گوارش و هضم کامل­تر غذا نسبت داده شود. در مطالعه حاضر، در گروه S0.5 لاکتوباسیل و اشرشیاکلی به ترتیب بالاتر(P<0.05)  و پایین­تر (P<0.05)  بودند (جدول ۲). به علاوه، تعداد لاکتوباسیل­ها در سایر گروه­های تحت درمان به غیر از S0.3 در مقایسه با گروه کنترل تفاوت قابل توجهی نداشت (P>0.05). پایین­ترین pH دوازدهه در گروه­های P0.3، P0.5 و S0.5 مشاهده شد، هرچند تغییر قابل ملاحظه­ای در بین گروه­ها وجود نداشت (جدول ۲). تغییرات در محیط روده می­تواند علت بهبود قابلیت رشد و خصوصیات لاشه باشد. تغییرات در فلور میکروبی می­تواند باعث کاهش رقابت میکروبی میزبان برای مواد غذایی و کارکرد بهتر موکوس شود، بنابراین باقی ماندن مواد غذایی بیشتر برای جذب و بهبود قابلیت جذب موکوسی ایجاد می­شود. به­علاوه، همان­طور که در مطالعه Garcia و همکاران (۲۰۰۷) و Khodambashi و همکاران (۲۰۱۳) مشاهده شد، pH کاهش یافته دوازدهه باعث حلالیت بیشتر و هضم کامل­تر مواد غذایی می­شود.

این تأثیرات می­تواند غلظت بالاتر کلسیم در پلاسمای جوجه­های تغذیه شده با افزودنی­ها را توضیح دهد (جدول ۳). در همین رابطه، Hernandez و همکاران (۲۰۰۶) هیچ تفاوتی بین pH ژژونوم گروه تغذیه شده با مواد افزودنی و کنترل مشاهده ننمودند. از طرفی، این موضوع که گروه  S0.5 اثر مشهودتری روی pH و فلور میکروبی روده دارد، می­تواند نشان دهنده بهبود کارکرد دستگاه گوارش در نتیجه مقادیر متفاوت pKa اسید فرمیک و اسید پروپیونیک و نمک آن­ها باشد. انتظار می­رود که مخلوط اسیدهای آلی با مقادیر متفاوت pKa اثر گسترده­ای در دستگاه گوارش داشته باشد (Van Immerseel et al. 2006)، که در این صورت مقادیر افزایش یافته pH در حرکت خوراک به سمت قسمت­های پایینی گوارش مشاهده می­شود (Gabriel et al. 2006).

کاهش اثرات افزودن اسیدهای آلی بر متابولیت­های پلاسما (جدول ۳)، مطابق نتایج حاصل از مطالعات Hernandez و همکاران (۲۰۰۶) و به جز کلسترول LDL مطابق مطالعه خسروی و همکاران است (۲۰۰۸). این نکته قابل توجه است که افزایش قابل انتظار در هضم و جذب مواد غذایی ناشی از افزودن اسیدهای آلی در مطالعه حاضر هیچ تأثیری بر متابولیت­های پلاسما نداشت. هرچند، این نکته که وزن نسبی کبد در گروه S0.5 بالاتر (P<0.05) بود و در سایر گروه­هایی که افزودنی دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل نیز بالاتر بود (جدول ۲) که نشان­گر افزایش فعالیت لیپوژنتیک است (Aletor et al, 2000) که ممکن است در اثر افزایش سوبسترای موجود ایجاد شده باشد.

اثرات افزودن اسیدهای آلی به جیره بر پاسخ ایمنی بر علیه واکسن­ها وSRBC در جدول ۴ نشان داده شده است. تغییر خاصی در پاسخ به واکسن­ها در اثر افزودن اسیدهای آلی مشاهده نشد. پاسخ به بیماری نیوکاسل در گروه­های F0.5، S0.3 و S0.5 در ۴۲ روزگی پایدارتر (P<0.05 بود.

در گروه­های دریافت کننده افزودنی هیچ اثر مثبتی در پاسخ به بیماری گامبورو در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد. گروه P0.5 بالاترین پاسخ آنتی­بادی (P<0.05) به برونشیت عفونی را نشان داد و در همه گروه­های دریافت کننده افزودنی پاسخ بالاتری نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در مورد SRBC، بالاترین پاسخ در ۲۸ و ۴۲روزگی در گروه­های F0.5، P0.5 و S0.5 مشاهده شد. پاسخ Ig کلی در گروه­های F0.5، P0.5 و S0.5 در ۲۸ روزگی و در F0.5 و S0.5 در ۴۲ روزگی بالاتر (P<0.05) بود. بالاترین (P<0.05) پاسخ IgG در ۴۲ روزگی در گروه S0.5 مشاهده شد، در حالی که هیچ تفاوت قابل ملاحظه­ای (P>0.05) بین گروه­های دریافت کننده افزودنی در ۲۸ روزگی مشاهده نشد. پاسخ  IgM در ۲۸ و ۴۲ روزگی به ترتیب در گروه­های P0.5 و F0.5 در بالاترین مقدار(P<0.05) بودند. هم چنین، در گروه F0.5 در ۲۸ روزگی و در گروه P0.5 و S0.5در ۴۲ روزگی بالاتر(P<0.05) از گروه کنترل بود. مطالعات قبلی نتایج متضادی از افزودن اسیدهای آلی بر پاسخ ایمنی جوجه­های گوشتی نشان داده­اند. خسروی و همکاران (۲۰۱۰) هیچ تفاوتی در تعداد سلول­های ایمنی جوجه­های گوشتی که به جیره آن­ها  ۲/۰٪ اسید پروپیونیک افزوده شده بود، مشاهده ننمودند. سایر محققین، پاسخ ایمنی بالاتری پس از افزودن ۲/۰٪ از مخلوط تجاری اسیدفرمیک و اسیدپروپیونیک و نمک آمونیومی آن­ها (خدامباشی و همکاران ۲۰۱۳) یا  ۲/۰٪ اسید سیتریک گزارش نموده­اند (Rahmani and Speer 2005). بهبود پاسخ ایمنی جوجه­های گوشتی در اثر افزودن اسیدهای آلی در مطالعه حاضر، ممکن است در ارتباط با افزایش مشاهده شده در تعداد لاکتوباسیل­های دستگاه گوارش باشد، از آن جایی که این باکتری­ها اثرات سودمندی بر دستگاه گوارش میزبان دارند (Xue et al, 2003).

در مجموع، افزودن ۵/۰٪ از اسید فرمیک یا پروپیونیک اسید یا مخلوط تجاری (سالگارد) آن­ها حاوی هردو اسید به همراه نمک آمونیومی آن­ها به طور مشخصی قابلیت رشد، خصوصیات لاشه، تیتر آنتی­بادی نسبت به برونشیت عفونی و SRBC در مقایسه با گروه کنترل یا ۳/۰٪ افزودنی را بهبود بخشید. در کل، نتایج این مطالعه حاکی از این است که مخلوط تجاری اسیدهای آلی به همراه نمک آن­ها نتایج بهتری نسبت به اسیدهای آلی جداگانه نشان می­دهد. اثرات مشاهده شده احتمالاً در نتیجه چندین اثر مثبت اسیدهای آلی روی دستگاه گوارش مشاهده شدند که مهم­ترین آن­ها کاهش pH دئودنوم و تغییرات مطلوب در فلور میکروبی سکوم است که می­تواند منجر به افزایش دسترسی مواد غذایی حیوان و بهبود پاسخ ایمنی شود.

به همراه نمک آن­ها نتایج بهتری نسبت به اسیدهای آلی جداگانه نشان می­دهد. اثرات مشاهده شده احتمالاً در نتیجه چندین اثر مثبت اسیدهای آلی روی دستگاه گوارش مشاهده شدند که مهم­ترین آن­ها کاهش pH دئودنوم و تغییرات مطلوب در فلور میکروبی سکوم است که می­تواند منجر به افزایش دسترسی مواد غذایی حیوان و بهبود پاسخ ایمنی شود.